پنجره دو جداره مراغه آرتین یو پی وی اس Artin upvc جهت تماشای کارتون کلیک کنید

کارگاه تولید و نصب درب و پنجره دو جداره و تعویض پنجره قدیمی با دوجداره در تبریز و مراغه 09149742826 حامدی

پنجره دو جداره مراغه آرتین یو پی وی اس Artin upvc

کارگاه تولید و نصب درب و پنجره دو جداره و تعویض پنجره قدیمی با دوجداره در تبریز و مراغه 09149742826 حامدی

✔مناسب ترین قیمت درب و پنجره دو جداره
✔طراحی ، ساخت و نصب انواع مدل پنجره دو جداره
✔استفاده از پروفیل های استاندارد ضد زرد شوندگی با مقاومت بالا همراه با تقویت داخلی گالوانیزه یک
✔شیشه دو و سه جداره صنعتی با گاز و بدون گاز
✔یراق ترک و آلمانی تک حالته دو حالته فولوکس واگنی
✔استعلام قیمت در و پنجره دو جداره، قیمت پنجره دو جداره مارک خوب
✔توری پلیسه ضد باکتریال
✔آماده همکاری با سازندگان و انبوه سازان محترم

دنبال کنندگان ۹ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
کلمات کلیدی

قشنگ ترین مداحی صوتی برای ماشین

جمعیت روستای کاسین ورزقان

جمعیت روستای طالبخان مراغه

مراغه پایتخت ایلخانان

مراغه در دوران هلاکوخان

حکومت مغول‌ها در ایران

رصدخانه مراغه در چه قرنی ساخته شد

رصد خانه چیست

اولین رصد خانه در کجا ساخته شد

قیمت پنجره دو جداره مارک خوب

قیمت پنجره دو جداره

استعلام قیمت در و پنجره دو جداره

دانلود کارتون باب اسفنجی شلوار مکعبی دوبله فارسی

نوحه های سید طالع باکویی

دانلود نوحه با کیفیت بالا برای ماشین

گلچین بهترین مداحی ها برای ماشین

مداحی محمدحسین پویانفر

دانلود مداحی من ایرانمو تو عراقی

دانلود اهنگ های جوان پسند برای ماشین

دانلود آهنگ های پرطرفدار جدید شاد برای ماشین

دانلود آهنگ های پرطرفدار جدید شاد برای رقص

دانلود آهنگ های خاص و کمیاب

دانلود آهنگ شاد برای ماشین ریمیکس طولانی

فیلم سینمایی ترکی عاشقانه بدون سانسور

لیست فیلم های سینمایی ترکیه ای عاشقانه

فیلم سینمایی ترکی عاشقانه بدون سانسور با بازی هانده ارچل

فیلم ترکیه ای عاشقانه جدید بدون سانسور با زیرنویس فارسی

دانلود فیلم سینمایی عاشقانه گریه دار ترکیه ای

بهترین فیلم های سینمایی ترکیه ای عاشقانه زمان خوشبختی

بهترین فیلم های سینمایی ترکیه ای عاشقانه دوبله فارسی

  • ۰
  • ۰

نادان به کارها شده مستولی

دانا به خون دل شده مستغرق

ایرج میرزا


ناخوانده و خوانده چو بلا بر سرم آیند

دارند تمنا همه بی حد و مر از من

ایرج میرزا


نرگسِ مستِ نوازش کُنِ مردم دارش

خونِ عاشق به قدح گر بِخورد نوشش باد

غزلیات حافظ


نازنین‌تر ز قَدَت در چمنِ ناز نَرُست

خوش‌تر از نقشِ تو در عالمِ تصویر نبود

غزلیات حافظ


نخواهم چون شرابِ کَس به خواری

خورَم با کامِ دل خونِ جگر را

ایرج میرزا


نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مدار

خودپسندی جانِ من بُرهانِ نادانی بُوَد

غزلیات حافظ


ناخورده شراب می‌خروشیم

خود تا چه کنیم؟ اگر بنوشیم

عراقی


ناگشته دمی ز خویش فانی

خواهی که شوی به دوست باقی؟

عراقی


نسیم زلف تو پیچیده بود در سر و مغزم

خمار و سست ولی سخت بی قرار تو بودم

غزلیات شهریار


نخفته‌ام ز خیالی که می‌پزد دل من

خمار صدشبه دارم شرابخانه کجاست

غزلیات حافظ


نظاره روی ساقی، نظارگی عراقی

خم خانه عشق باقی، باقی همه بهانه

عراقی


نه جود و کرم داشت تا گویمش

خداوندِ جود و کرم فوت شد

ایرج میرزا


نه تو را از من مسکین نه گل خندان را

خبر از مشغله بلبل سودایی هست

غزلیات سعدی


ناگزیرست تلخ و شیرینش

خار و خرما و زهر و جلابش

غزلیات سعدی


نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسونگری

حلقهٔ اورادِ ما مجلسِ افسانه شد

غزلیات حافظ


نوای ساز تو خواند ترانه توحید

حقیقتی به زبان مجاز می‌گویی

غزلیات شهریار


نمی‌بینی چو روی دوست، باری

حجابی پیش روی خود فروهل

عراقی


نیک نومیدم ز امید بهی

حالم از بد بدتر است، اکنون تو دان

عراقی


نام و ننگ و دل و دین گو برود این مقدار

چیست تا در نظر عاشق جانباز آید

غزلیات سعدی


ننگ می‌دارد ز درویشی من

چون کنم؟ چون بینوا افتاده‌ام

عراقی


نگویم جمله با من باش و ترک کامکاران کن

چو هم شاهی و هم درویش گاه آنجاو گاه اینجا

غزلیات شهریار


نظام بزم طرب از می است، مجلس ما

چو می نگیرد بی می نظام، باده بیار

عراقی


نگفته بودی، بیداد کم کنم روزی؟

چو کم نکردی باری چرا فزون کردی؟

عراقی


نخستم برگزیدی از دو عالم

چو طفلی در برم می‌پروریدی

عراقی


نگارا، از وصال خود مرا تا کی جدا داری؟

چو شادم می‌توانی داشت، غمگینم چرا داری؟

عراقی


نباید دل از دست مردم ربود

چو خواهند جایی که تنها روند

غزلیات سعدی


نگفتمت که به ترکان نظر مکن سعدی

چو ترک ترک نگفتی تحملت باید

غزلیات سعدی


نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم

چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را

غزلیات شهریار


نسیم باد صبا بوی یار من دارد

چو باد خواهم از این پس به بوی او پیمود

غزلیات سعدی


نسیم در سرِ گُل بشکند کُلالهٔ سنبل

چو از میانِ چمن بویِ آن کُلاله برآید

غزلیات حافظ


نه مشکاتم که مصباح جمال عشقم افروزد

چه نسبت نور پاکی را به چون من خاک ناپاکی

غزلیات شهریار


نه عقلی و نه ادراکی و من خود خاک و خاشاکی

چه گویم با تو کز عزت ورای عقل و ادراکی

غزلیات شهریار


نزدی شاهرخ و فوت شد امکان حافظ

چه کنم؟ بازی ایام مرا غافل کرد

غزلیات حافظ


نَعوذُ بالله از آن قطره های دیده شیخ

چه خانه ها که از این آب کم خراب کند

ایرج میرزا


نی دمی لب بر لب مطرب نهاد

چنگ را در زیر ناخن کرد پی

اشعار منتسب حافظ


نمی‌دانم چو بحر بیکرانی

چرا پیوسته در بند سبویی؟

عراقی


ناچار چون نهد سر بر دامن گلم خار

چاکم بود گریبان گر در کفن نباشم

غزلیات شهریار


نهان با محرمی رازی بگفتند

جهانی را از آن اعلام کردند

عراقی


نپرسد از عراقی، تا بمیرد

جهان گوید که: مرد، آری دریغا

عراقی


نگاه من نتواند جمال جانان جست

جمال اوست که جوینده نگاه من است

غزلیات شهریار


نگارا، بر تو نگزینم کسی را

تویی از جمله خوبان اختیارم

عراقی


نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن

توبت کنون چه فایده دارد که نام شد

غزلیات سعدی


نگهداری کند نُه ماه و نُه روز

تو را چون جان به بر بیچاره مادر

ایرج میرزا


نخستین گم کنند آنگاه جویند

تو چون چیزی نکردی ؟ گم؟ چه جویی؟

عراقی


نصیب کوردلان است نعمت دنیا

تو چشم رشد و تمیزی همین گناهت بس

غزلیات شهریار


ناگفته نگذریم که این اسب خوش خصال

تنها نه گاه گیر بود، سرفه هم کند

ایرج میرزا


نمی‌دانم چه بد کردم، که نیکم زار می‌داری؟

تنم رنجور می‌خواهی، دلم بیمار می‌داری

عراقی


نامهٔ تَعزیَتِ دختر رَز بِنْویسید

تا همه مُغبَچِگان زلفِ دوتا بگشایند

غزلیات حافظ


نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟

تا همه صومعه داران پیِ کاری گیرند

غزلیات حافظ


نشوم یک‌دل و یک‌رنگ تو را

تا نسازی دل او از خون رنگ

ایرج میرزا


نیست امید بهی از بخت من

تا کی از دست تو درمانم؟ دریغ

عراقی


نوجوانان وطن بستر به خاک و خون گرفتند

تا که در بر شاهد آزادی و قانون گرفتند

غزلیات شهریار


نقش نامت کرده دل محراب تسبیح وجود

تا سحر تسبیح گویان روی در محراب داشت

غزلیات سعدی


نیک نزدیک بود بر در تو

تا چه بد کرد کز تو دور افتاد

عراقی


نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر

تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا

غزلیات سعدی


نه عجب گر برود قاعدهٔ صبر و شکیب

پیش هر چشم که آن قد و شمایل برود

غزلیات سعدی


نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی

پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

غزلیات سعدی


نیم جانی پیش او نتوان کشید

پیش سیمرغ استخوان نتوان نهاد

عراقی


نزد زلف دلربایش تحفه، دل خواهیم برد

پیش روی جانفزایش جان فشان خواهیم کرد

عراقی


نه آتش هم به چندین سرکشی خاکستری گردد

پس از افتادگی سر وامگیر ای نفس کز خاکی

غزلیات شهریار


نام این رم را چو نادانان ادب بنهاده‌اند

بیشتر از صاحبان سیم و زر رم می‌کنند

ایرج میرزا


نیست بی‌روی تو عراقی را

بیش ازین طاقت شکیبایی

عراقی


نگارا، کی بود کامیدواری

بیابد بر در وصل تو باری؟

عراقی


ندیده‌ام رخ خوب تو، روزکی چند است

بیا، که دیده به دیدارت آرزومند است

عراقی


نیابی نزد مهجوران، نپرسی حال رنجوران

بیا، زان پیش کز عالم بکلی رخت بربندم

عراقی


ندارم مونسی در غار گیتی

بیا، تا مونس غارم تو باشی

عراقی


نظام ما فقط از همّت تو دایر بود

بیا ببین که چه بعد تو با نظام کنند

ایرج میرزا


نیست در عالم عراقی را دمی

بی لب تو زندگانی ای پسر

عراقی


نفسی داشتم و ناله و شیون کردم

بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم

غزلیات شهریار


ناله سعدی به چه دانی خوش است

بوی خوش آید چو بسوزد عبیر

غزلیات سعدی


نشسته بر سر خوان فتوت

بهر دو کون در داده صلایی

عراقی


نگارستان چین دانم نخواهد شد سرایت لیک

به نوک کلک رنگ‌آمیز نقشی می‌نگار آخر

اشعار منتسب حافظ


نصب یک حاکم عادل را با سرعت تام

به نگه داری تبریز فراموش مکن

ایرج میرزا


نگارینی که با ما می‌نپاید

به ما دلخستگان کی رخ نماید؟

عراقی


نکرد آن دوست از من یاد روزی

به کام دشمنان شد روزگارم

عراقی


نگارِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله‌آموزِ صد مُدَرِّس شد

غزلیات حافظ


نظری کن به من خسته که ارباب کرم

به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند

غزلیات سعدی


نکند بی خبر از ما به در خانه پیشین

به سراغ غزل و زمزمه یار آمده باشد

غزلیات شهریار


نه لاله ام که برویم به طرف باغ تو لیکن

به دل چو لاله بهر نوبهار داغ تو گیرم

غزلیات شهریار


نگارا از سر کویت گذر کردن توان؟ نتوان

به خوبی در همه عالم نظر کردن توان؟ نتوان

عراقی


نه آن شبست که کس در میان ما گنجد

به خاک پایت اگر ذره در هوا گنجد

غزلیات سعدی


نمانده چشمه آب بقا به ظلمت دهر

به جز چراغ جمال بقیت اللهی

غزلیات شهریار


نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده

به پای سرو خود دارم هوای جانفشانی را

غزلیات شهریار


نزاع بر سر دنیای دون گدا نکند

به پادشه بِنه ای نور دیده کوی فلاح

اشعار منتسب حافظ


نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس

به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست

غزلیات شهریار


نخست ار چه به صد زاریم درون خواندی

به آخر از چه به صد خواریم برون کردی؟

عراقی


ناخورده یکی جرعه ز جام می وصلت

بنگر، چو عراقی، همه مخمور بماندیم

عراقی


ناخورده شراب می‌خروشیم

بنگر چه کنیم؟ اگر بنوشیم

عراقی


نه به زرق آمده‌ام تا به ملامت بروم

بندگی لازم اگر عزت و اکرامم نیست

غزلیات سعدی


ندیدم در جهان کامی دریغا

بماندم بی‌سرانجامی دریغا

عراقی


ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای دل

بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر

غزلیات سعدی


نفس آرزو کند که تو لب بر لبش نهی

بعد از هزار سال که خاکش سبو بود

غزلیات سعدی


نگر هر آنچه که بر هیچکس نیامده بود

برین شکسته دلم از غم تو آن آمد

عراقی


ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر

برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده

غزلیات شهریار


نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو

برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت

غزلیات سعدی


نرگس مستت ربوده عقل من

برده خوابم نرگس جادوی تو

عراقی


نه من به تنها خرسند از آن شدم که شود

برای هر که فرستند ارمغان خرسند

ایرج میرزا


نمی‌پزد تف غم آرزوی خام مرا

برای پختن سودای خام باده بیار

عراقی


نیم‌جانی دارم از تو یادگار

بر لبت لب رایگان نتوان نهاد

عراقی


نیست در عالم عراقی را دمی

بر لب تو کامرانی ساقیا

عراقی


ناگذشته ز سر هر دو جهان

بر سر کوش گذر نتوان کرد

عراقی


نامد گه آن که خسته‌ای را

بر درگه وصل بار باشد؟

عراقی


ناله و فریاد من هر نیم‌شب

بر در وصلت تقاضایی خوش است

عراقی


نی آنکه همیشه چون عراقی

بر خاک درت چو خاک خوار است

عراقی


نشد جان محرم اسرار جانان

بر آن محروم نامحرم بگرییم

عراقی


نظر بر قرعهٔ توفیق و یُمنِ دولتِ شاه است

بده کامِ دلِ حافظ که فالِ بختیاران زد

غزلیات حافظ


نیاید جز خیالت در دل من

بخر یوسف، سر زندان ندارم

عراقی


نیست در شهر نگاری که دلِ ما بِبَرَد

بختم ار یار شود رختم از این جا ببرد

غزلیات حافظ


نیاید جز خیالت در دل من

بجز یوسف سر زندان که دارد؟

عراقی


نشسته بود فقیهی به صدر مجلس درس

بجای لفظ عَن اندر کتاب خود من دید

ایرج میرزا


نشان عشق می‌جویی، عراقی

ببین تا چشم خون افشان که دارد؟

عراقی


نوجوانی که غم دوری او پیرم کرد

باز پیرانه سرم بخت جوان بازآورد

غزلیات شهریار


ناموس به باد رفته‌ای را

با یک دو سه مشت گل خریدند

ایرج میرزا


نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود

با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود

غزلیات سعدی


نیک و بد زان توایم، با دگریمان مگذار

با تو آمیخته‌ایم، با دگری نامیزیم

عراقی


نشود منصرفِ از سَیرِ فَرَنگ

این همان احمدِ لایَنصَرِف است

ایرج میرزا


نالد به حال زار من امشب سه تار من

این مایهٔ تسلی شب های تار من

غزلیات شهریار


نشناختی فغان دل رهگذر که دوش

ای ماه قصر بر لب ایوان نیامدی

غزلیات شهریار


نشود رام سر زلف دل آرامم دل

ای دل از کف ندهی دامن آرامی‌ها

غزلیات شهریار


نادیده رخش به خواب یکشب

ای خفته درین خیال تا کی؟

عراقی


نقدِ صوفی نه همه صافیِ بی‌غَش باشد

ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد

غزلیات حافظ


نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست

ای برازنده به بالای تو بزم‌آرایی

غزلیات شهریار


نرگس! تو کجا و چشم مستش

او سرخوش و تو خمار داری

اشعار منتسب حافظ


نام من رفته‌ست روزی بر لبِ جانان به سَهو

اهلِ دل را بویِ جان می‌آید از نامم هنوز

غزلیات حافظ


ناله بیوه زنان را ز پی نان یاد آر

آه پیران سحرخیز فراموش مکن

ایرج میرزا


نفس عاقشان او باشد

آن کزو چرخ را مدار بود

عراقی


نه به هفت آب، که رنگش به صد آتش نرود

آن چه با خرقهٔ زاهد، مِی انگوری کرد

غزلیات حافظ


نه وصل بِمانَد و نه واصل

آن جا که خیالِ حیرت آمد

غزلیات حافظ


ناگه جمال توحید وانگه چراغ توفیق

الواح دیده شستند اشباح اشتباهی

غزلیات شهریار


نبخشندش جویی از بخل و امساک

اگر خود فی المثل باشد سنایی

اشعار منتسب حافظ


نگشت مست به جز غمزهٔ خوش ساقی

ازان شراب که در داد لعل خندانش

عراقی


نکهت باغ گل و نزهت نارنجستان

از نسیمم بنوازند مشام ای شیراز

غزلیات شهریار


نه همانا که درین واقعه من

از کف انده تو جان ببرم

عراقی


نقاش که صورتش ببیند

از دست بیفکند تصاویر

غزلیات سعدی


نومید چگونه باز گردد؟

از درگهت، آن کامیدوار است

عراقی


نومید چگونه باز گردد

از درگه تو امیدواری؟

عراقی


ناخورده دلم شراب وصلت

از دردی هجر در خمار است

عراقی


نور خدا نمایدت آینهٔ مجردی

از در ما در آ اگر طالب عشق سرمدی

اشعار منتسب حافظ


نرگس همه شیوه‌های مستی

از چشمِ خوشت به وام دارد

غزلیات حافظ


نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر

از تو دو کون بی‌خبر، پس تو عیان کیستی؟

عراقی


نیامد از دو جهان جز رخ تو در نظرم

از آنگهی که مرا چشم در جهان آمد

عراقی


ندید چشم عراقی تو را، چنان که تویی

از آن که در نظرش جمله کاینات هباست

عراقی


نی خطا گفتم: کجا لذت دهد

آب حیوان پیش آن لب یا شکر؟

عراقی


نشود مرغ چمن همنفس زاغ و زغن

“روح را صحبت ناجنس عذابیست الیم”

غزلیات شهریار


نیکویی خوی کن که نرگس مست

...

غزلیات سعدی


  • ۰۲/۰۳/۰۴
  • حسین حامدی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی